دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۰۳

سلام و درود

۱ بازديد
در همين ساعت و لحظه و تايم اين وبلاگ با نام من ديوانه كليد خورد اميد وارم بازديد كننده داشته باشم.

نبودم نبوده ديگه براي دل خودم مينويسم .

من خودم هيچ وقت هيچ وقت حال و حوصله نظر دادن نداشتم ولي جون پشه هاي خونتون نظر بديد


شعرمدرسه

۷ بازديد



ما ميگيم



 



كيف و كتاب و مدرسه



درس و كلاس هندسه



كاشكه به آخر نرسه



دنيا به بن بست نرسه



وقتي كه خرداد ميرسه



اگه تقلب نرسه



نمره به يه 10 برسه!



مامان با كفگير ميرسه



اما اينام ته ميكشه



بچه به كنكور ميرسه



يا قبوله يا ميمونه



اما يه چيزي بدونه



مهم چيه؟ كه ميمونه



يه دوست توي زندگيه



همون رفيق و همدمه



كه تا ابد با آدمه!!!



از انشعابات مغز ارشميدس



خداييش في البداهه بودا



آنلاين به مخم رسيد!!!  

تقلب توانگر كند مرد را تو خر كن دبير خردمند را

۶ بازديد
تقلب توانگر كند مرد را تو خر كن دبير خردمند را

بيوگرافي يازندگينامهياس خواننده معروف رپ

۷ بازديد



ياسر بختياري در ۳۰ خرداد ۱۳۶۱ در تهران متولد شد. او
در سن ۱۶ سالگي ابتدا با گوش
دادن به موسيقي رپ كار خود را آغاز كرد و اين زماني بود كه پدرش از سفرهاي تجاري
اش از آلمان برگشت و براي او آخرين سي دي توپاك و ساير موسيقي هاي هيپ هاپ را آورد
. پس از مرگ ناگهاني پدرش ، ياس با پذيرش مسئوليت خانواده و مراقبت از آنها مواجه
شد . با بدهي هايي كه پدرش برجا گذاشته بود به سختي قادر بود كه از عهده خانواده و
مخارج زندگي بر آيد . ياس در سن ۱۸ سالگي مجبور شد تمام آرزو هاي دانشگاه خود را كنار بگذارد و
دانشگاه را ترك كند و شروع به كار نمود تا از كل خانواده حمايت نمايد.




  • براي ديدن و خواندن مطالب بيشتر به ادامه مطلب
    سايت اهورادانلود مراجعه نماييد.






 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 







( از طرف سايت
اهورادانلود و كاربران عزيز روز تولد خواننده محبوب ايراني را تبريك عرض مي كنيم)



اين مقارن با زماني بود
كه او شروع به نوشتن شعر نمود و سپس شعرها رابه موسيقي تبديل كرد . اين اولين راهي
بود كه او را با ذهن و فكر پدرش نزديك ميكرد . پس از زلزله بم در ايران ، ياس از
جان باختن بسياري از مردم ايران ( تقريباً ۵۰ هزار نفر ) در اين حادثه ، به شدت ناراحت شد و او آهنگ ” بم ” را
براي اولين بار نوشت و اين آغاز حرفه خوانندگي او بود.



او تشخيص داد كه از
طريق موسيقي رپ مي تواند به مردم نزديك شود و مي تواند به سادگي و ساده تر از تمام
فرم هاي موسيقي كه فقط شامل چند دسته خواننده و شعر است تمام منظور خود را بيان
كند .



فهميد كه از طريق
موسيقي ، قادر است به مردم الهام ببخشد و الهام بخش ميليون ها جوان ايراني باشد ،
سپس او تصميم گرفت تا آهنگ هاي خود را براي دولت مطرح كند و مجوز ارائه يك آلبوم
را بگيرد .



او از مقامات اداري
ساليان زيادي پاسخ نشنيد . ياس تلاش زيادي كرد و بارها و بارها سبك آهنگ هاي او را
( رپ ) مورد استهزاء قرار دادند تا جايي كه مي گفتند شبيه خواندن روزنامه است. تا
زماني كه با تلاش هاي او ، براي ۶ آهنگ از ۱۰ آهنگ او ، مجوز صادر شد.



موسيقي و آهنگ هاي ياس
، هم اكنون به وسيله ي ميليونها نفر دانلود مي شود و به آن گوش مي دهند و در
وبسايت ها و پرشين بلاگ هاي مختلف مي توان آنها را ديد . در سال ۲۰۰۶ ، ياس آهنگ ” سي دي رو
بشكن ” را نوشت و اين درباره يك هنرپيشه ي زن ايراني بود كه قرباني لو رفتن فيلم
شخصي خود شده بود . رسوايي كار اين قرباني تا جايي پيش رفت كه او كار خود را از
دست داد . در آواز هاي ياس ، افرادي مورد انتقاد قرار گرفتند كه در پخش كردن
رسوايي مردم دخيل بودند و از آنها خواست تا اين كار شرم آور را متوقف كنند .



آهنگ هاي ياس از آب هاي
بين المللي نيز فراتر رفته و هم اكنون صداي نسل جديد چه در ايران و چه در خارج شده
است و البته اغلب به او ” توپاك فارسي ” لقب داده اند . آهنگ ” هويت من ” با
افتخار ميراث فارسي توسط او خوانده شد و ياد آور فيلم جنجال بر انگيز ۳۰۰ بوده است .موسيقي ياس
داراي يك فرم استاندارد جديد براي رپ فارسي مي باشد و الهام گرفته از بسياري از
رپرهايي است كه با پيام هاي مثبت و پر مفهوم وارد موسيقي ميشوند .



او با ساير موسيقيدانان
همكاري دارد و قصد او معرفي رپ فارسي به جهان است.




  • موفق باشيد.




















 

بيوگرافي يازندگينامه آرمين2afm

۸ بازديد



آرمين زارعي



ملقب به ۲afm



متولد ۵ ارديبهشت
۱۳۶۵ در تهران در خانواده اي بسيار پولدارمتولد شد



و هم اكنون در منطقه اميد(تهران پارس) ساكن
است.


LibrariesVideos32

از ۵ سال پيش
شروع به كار كرده



و به گفته خودش…….



با آهنگ (رقص جامائيكايي) شروع به كار حرفه اي
كرده است.



رنگ موردعلاقه ي او قهوه اي سوخته و سبز ارتشي
است



فعلا مجرد مي باشدو گفته فعلا قصد ازدواج
ندارد.



بعد از پايان تحصيلات متوسطه در دبيرستان شهيد
باهنر تهران ترك تحصيل كرده



به خوانندگي رپ روي آورد و او هم اكنون ديپلمه
است.



او ابتدا در گروهي با نامهاي علي-فرهاد
ومهرداد عضو شد



لقبش رو هم از روي همين انتخاب كرده است يعني



آرمين(a)-علي(a)-فرهاد(f)-مهرداد(m) كه ميشود ۲afm.



او بعد از آشنايي با تتلو و رضايا و با



حمايتهاي اين دو نفر و با خواندن آهنگهاي
زيبايي چون قاب شيشه اي و روزگار من معروف شد.



در سال ۲۰۰۶
نيز در كنسرت بزرگ دبي كه بسياري از رپرهاي مطرح ايران چون تهي و ياس در



آن نيز بودند حضور پيدا كردو بسيار مطرح شد.



او با همكاري برادران بوشهري كليپهاي فوق
العاده كه در سطح كليپهاي غربي هستند بيرون داد.



آهنگساز او نيز محسن صادقي است.



آرمين به تام هنكس و براد پيت خيلي علاقه داره
و از كار حسين استيري هم بدش نمياد.



تو غذا ها هم ازفسنجان و سالاد ماكاروني خوشش
مياد.



آرمين از ابتدا با يه جمله معروف كارش رو شروع
كرد كه



ميگه:



(ما به اعتماد به نفس نياز نداريم. به اعتماد
به خدا نياز داريم كه يك ذره اش دنيا رو تكون ميده)



.



.






 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 













.



.



توضيح :



عكسهاي بالا مربوط به حضور آرمين در همايش
قاصدان مهر است

دختري كه در عكس مشاهده ميكنيد از بچه هاي بي سرپرست اين مجموعه است

كه ۱۴ سال بيشتر ندارد و با ديدن آرمين ، به علت
علاقه ي زيادش ، گريه كرده .

آرمين هم در حال پاسخگويي به ابراز احساسات دختر هست .

بعضي سايت ها به اشتباه از اين عكس

با عناويني چون عكس لو رفته ي آرمين ۲afm و دوست دخترش نام برده اند ،

كه ما به عنوان يك رسانه لازم به توضيح دانستيم .



گرداوري:سايت تفريحي و سرگرمي كوتول



كپي برداري از مطلب فقط با ذكر منبع مجاز است



 

بيوگرافي يازندگينامه آرمين2afm

۹ بازديد



آرمين زارعي



ملقب به ۲afm



متولد ۵ ارديبهشت
۱۳۶۵ در تهران در خانواده اي بسيار پولدارمتولد شد



و هم اكنون در منطقه اميد(تهران پارس) ساكن
است.


LibrariesVideos32

از ۵ سال پيش
شروع به كار كرده



و به گفته خودش…….



با آهنگ (رقص جامائيكايي) شروع به كار حرفه اي
كرده است.



رنگ موردعلاقه ي او قهوه اي سوخته و سبز ارتشي
است



فعلا مجرد مي باشدو گفته فعلا قصد ازدواج
ندارد.



بعد از پايان تحصيلات متوسطه در دبيرستان شهيد
باهنر تهران ترك تحصيل كرده



به خوانندگي رپ روي آورد و او هم اكنون ديپلمه
است.



او ابتدا در گروهي با نامهاي علي-فرهاد
ومهرداد عضو شد



لقبش رو هم از روي همين انتخاب كرده است يعني



آرمين(a)-علي(a)-فرهاد(f)-مهرداد(m) كه ميشود ۲afm.



او بعد از آشنايي با تتلو و رضايا و با



حمايتهاي اين دو نفر و با خواندن آهنگهاي
زيبايي چون قاب شيشه اي و روزگار من معروف شد.



در سال ۲۰۰۶
نيز در كنسرت بزرگ دبي كه بسياري از رپرهاي مطرح ايران چون تهي و ياس در



آن نيز بودند حضور پيدا كردو بسيار مطرح شد.



او با همكاري برادران بوشهري كليپهاي فوق
العاده كه در سطح كليپهاي غربي هستند بيرون داد.



آهنگساز او نيز محسن صادقي است.



آرمين به تام هنكس و براد پيت خيلي علاقه داره
و از كار حسين استيري هم بدش نمياد.



تو غذا ها هم ازفسنجان و سالاد ماكاروني خوشش
مياد.



آرمين از ابتدا با يه جمله معروف كارش رو شروع
كرد كه



ميگه:



(ما به اعتماد به نفس نياز نداريم. به اعتماد
به خدا نياز داريم كه يك ذره اش دنيا رو تكون ميده)



.



.






 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 













.



.



توضيح :



عكسهاي بالا مربوط به حضور آرمين در همايش
قاصدان مهر است

دختري كه در عكس مشاهده ميكنيد از بچه هاي بي سرپرست اين مجموعه است

كه ۱۴ سال بيشتر ندارد و با ديدن آرمين ، به علت
علاقه ي زيادش ، گريه كرده .

آرمين هم در حال پاسخگويي به ابراز احساسات دختر هست .

بعضي سايت ها به اشتباه از اين عكس

با عناويني چون عكس لو رفته ي آرمين ۲afm و دوست دخترش نام برده اند ،

كه ما به عنوان يك رسانه لازم به توضيح دانستيم .



گرداوري:سايت تفريحي و سرگرمي كوتول



كپي برداري از مطلب فقط با ذكر منبع مجاز است



 

ندگينامه امام علي

۶ بازديد

زندگينامه حضرت علي (ع)

 زندگينامه امام علي بن ابي طالب (ع(

نام: على بن ابي طالب.

كنيه: ابوالحسن، ابوالحسين، ابو تراب، ابو السبطين و الريحانتين.

ألقاب: اميرالمؤمنين، سيّد الوصيين، سيّد المسلمين، سيّد الأوصياء، سيّد العرب، خليفة رسول الله، امام المتّقين، يعسوب المؤمنين، صهر رسول الله، حيدر، مرتضى، وصى، و... .

منصب: معصوم دوم و امام اوّل شيعيان و خليفه چهارم مسلمانان.

تاريخ ولادت: سيزده رجب سال 30 عام الفيل، 23 سال پيش از هجرت پيامبر اسلام (ص)

محل تولد: مكه معظّمه، داخل كعبه، در بيت الله الحرام (در سرزمين كنونى عربستان سعودى)

تولد در خانه كعبه، فضيلتى است مخصوص حضرت على (ع)، و خداى متعال، تنها به وى چنين امتيازى را كرامت نموده است. نه پيش

از او و نه پس از او، براى هيچ فردى چنين فضيلتى محقق نشده است.

نَسبَ پدرى: ابى طالب (عبد مناف) بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف.

حضرت ابوطالب (ع) پس از پدرش، عبدالمطلب، به مدت 44 سال كفيل و پشتيبان حضرت محمد (ص) بود و در ظهور و گسترش اسلام

كمك‏هاى شايانى به آن حضرت نمود و ايشان را از گزند و كيد و كين قريش در امان داشت و بهتر از فرزندان خويش از او حمايت كرد.

مادر: فاطمه بنت اسد بن هاشم.

حضرت على (ع) و برادرانش نخستين هاشميانى بودند كه از پدر و مادر هاشمى تولد يافتند. مادرش (فاطمه بنت اسد) از بانوان بزرگ

صدر اسلام و از نخستين زنانى بود كه پس از خديجه كبرى (س) به پيامبر اسلام (ص) ايمان آورد. حضرت محمد(ص) از سن هشت

 سالگى در دامن پرمهر اين بانوى مجلّله تربيت يافت و بيش از چهل سال از خدمات و حمايت‏هاى او بهره‏مند بود. وى در اين مدت نقش

مادر پيامبر (ص) را بر عهده داشت.

فاطمه بنت اسد به همراه خاندان پيامبر اكرم به مدينه مهاجرت كرد و در همان جا وفات يافت. پيامبر اكرم (ص) در وفات او اندوهگين

 شده و با دست خود و با پيراهن خود، او را كفن كرد و بر وى نماز خواند و به خاك سپرد. سپس ولايت فرزندش، على (ع( را بر وى

تلقين فرمود و اين دعا را در حقش از خداى منان مسئلت نمود:

اللّهُ الَّذى يُحْيي وَيُميتُ وَهُوَ حَىٌّ لا يَمُوتُ اِغْفِرْ لِأُمّي فاطِمَةَ بِنْتَ اَسَدٍ، وَلَقِّنها حُجَّتها، وَوسّعْ عَلَيْها مَدْخَلَها، بِحَقِّ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ وَالْاَنْبِياءِ الَّذينَ مِنْ قَبْلي فَاِنَّكَ اَرْحَمُ الرَّاحمينَ.(1)

مدت امامت: از زمان رحلت پيامبر اكرم (ص)، در 28 صفر سال يازدهم هجرى تا 21 رمضان سال 40 هجرى، به مدت 30 سال، كه در

پنج سال آخر زندگى خلافت مسلمانان را نيز بر عهده داشت.

تاريخ و سبب شهادت: 21 رمضان سال 40 هجرى، بر اثر ضربت شمشير مسمومى كه عبدالرحمن بن ملجم مرادى (از بازماندگان خوارج

نهروان) در شب 19 رمضان بر فرقش فرود آورده بود.

محل دفن: نجف اشرف، در سرزمين عراق.

نظر به اين كه حضرت على (ع) از خباثت باطن بنى اميّه و خوارج عصر خويش آگاه بود، سفارش كرد محل قبرش پنهان بماند تا مورد

اهانت و هتك حرمت دشمنان قرار نگيرد. به همين دليل، قبر شريف ايشان تا عصر خلافت منصور عباسى مخفى بود و در آن زمان، امام

 جعفر صادق (ع) آن را آشكار ساخت و مزار شيعيان و عدالت جويان جهان قرار داد.

همسران: 1. فاطمه زهرا، دختر رسول اللّه (ص)، 2. أمامه بنت أبى العاص، 3. خوله حنفيه 4. امّ البنين بنت حزام، 5. أسما بنت عميس،

 6. ليلى بنت مسعود، 7. ام‏سعيد بنت عروه، 8. محياة بنت امرء القيس. و چند ام ولد.

اميرالمؤمنين على (ع) تا هنگامى كه فاطمه زهرا (س) زنده بود، همسر ديگرى برنگزيد. نخستين بانويى كه افتخار همسرى آن حضرت،

 پس از شهادت فاطمه زهرا(س) را پيدا كرد، أمامه دختر ابى العاص بود كه بنا به سفارش فاطمه زهرا(س) پا به خانه حضرت على (ع)

نهاد. مادر أمامه، زينب، دختر رسول اللّه (ص) و خواهر اعيانىِ (پدر و مادرى) فاطمه زهرا (س) بود.

به هنگام شهادت امام على (ع) در 21 رمضان سال 40 هجرى، چهارتن از همسران عقدىِ ايشان (به نام‏هاى: امامه، اُمّ البنين، اسماء،

ليلى) در قيد حيات بودند.

فرزندان: الف) پسران: 1. امام حسن‏مجتبى، 2. امام‏حسين، 3. محمد حنفيه، 4. عبدالله(اكبر)، 5. ابوبكر (محمد اصغر)، 6. عباس، 7.

عثمان، 8. جعفر، 9. عبداللّه (اصغر)، 10. يحيى، 11، عون، 12. عمر )أطرف)، 13. محمد اوسط، 14. محسن (كه به عقيده شيعيان،

 پيش از تولد، در رحم مادرش، فاطمه زهرا (س) سقط شد(.

ب) دختران: 1. زينب كبرى، 2. ام‏كلثوم كبرى، 3. رقيه، 4. ام الحسن، 5. رمله كبرى، 6. رمله صغرى، 7. ام هانى، 8. ميمونه، 9.

فاطمه، 10. زينب صغرى، 11. ام‏كلثوم صغرى، 12. أمامه، 13. خديجه، 14. ام كرام، 15. ام سلمه، 16. ام جعفر، 17. جمانه، 18. نفيسه.

ميان تاريخ نگاران، در مورد تعداد فرزندان امام على (ع) اختلاف نظر وجود دارد. برخى تعداد آنان را بيش از آنچه ذكر شد و برخى

كمتر از اينان نقل كرده‏اند؛ اما همگى در اين باره متفقند كه نسل آن حضرت (ع) تنها از پنج فرزند استمرار يافت: امام حسن (ع)، امام

حسين (ع)، محمد حنفيه، ابوالفضل العباس و عمر أطرف. و ساير فرزندان ذكور آن حضرت، بدون نسل بودند.

اصحاب وياران: تعداد اصحاب و ياران اميرالمؤمنين (ع) بى شمار است. اسامى برخى از آنان در تاريخ ثبت شده و نام بسيارى از آنان را

كه خالصانه در تقويت و تحكيم حكومت عدل اسلامىِ آن حضرت تلاش نموده و در اين راه سر و جان باختند، جزخداى دانا كسى نمى‏داند.

در اينجا به نام برخى از اصحاب برجسته آن حضرت اشاره مى‏كنيم:
 

1. اصبغ بن نباته.
2. اويس قرنى.
3. حارث بن عبدالله همدانى.
4. حجر بن عدى.
5. رشيد هجرى.
6. زيد بن صوحان عبدى.
7. سليمان بن صرد خزاعى.
8. سهل بن حنيف.
9. صعصعة بن صوحان عبدى.
10. ابوالأسود دوئلى.
11. عبدالله بن عباس.
12. عبدالله بن بديل.
13. عبدالله بن جعفر.
14. عبدالله بن خبّاب.
15. عبدالله بن أبى طلحه.
16. عثمان بن حنيف.
17. عدى بن حاتم.
18. عقيل بن ابى طالب.
 

19. عمروبن حمق خزاعى.
20. قنبر.
21. كميل بن زياد.
22. مالك بن حارث نخعى.
23. محمد بن ابى بكر.
24. محمد بن أبى حذيفه.
25. ميثم بن يحيى تمار.
26. هاشم مرقال.
27. ابو ايّوب انصارى.
28. عبيدالله بن ابى رافع.
29. مقدادبن عمرو.
30. قيس بن سعد.
31. شريح بن هانى.
32. احنف بن قيس.
33. سعيد بن قيس.
34. مغيرة بن نوفل.
35. جعدة بن هبيره.
36. ابراهيم بن مالك اشتر.
 

37. هرم بن حيان.
38. ابوطفيل كنانى.
39. ابو هيثم بن تيهان.
40. ابو ثمامه صيداوى.
41. ابوذر غفارى.
42. ابو رافع.
43. ابو سعيد سعد بن مالك.
44. ابو عمره انصارى.
45. جابربن عبدالله انصارى.
46. جارية بن قدامه تميمى.
47. جندب بن عبدالله ازدى.
48. حبيب بن مظاهر.
49. حذيفة بن يمان.
50. رفاعة بن شداد.
51. سلمان فارسى.
52. سليم بن قيس.
53. محمد بن جعفر طيار.
54. خبّاب بن اَرَت.

 

زمامداران معاصر:
1. پيامبر اسلام حضرت محمد(ص)(1 - 11ق).
2. ابوبكر بن أبى قحافه (11- 13 ق.(.
3. عمربن خطاب (13- 23ق.(.
4. عثمان بن عفّان (23- 35 ق.(.
5. معاوية بن ابى سفيان (35- 60 ق.(.

پيش از هجرت پيامبر اكرم (ص) به همراهى اميرالمؤمنين على (ع) و ساير مسلمانان از مكه به مدينه، در شهر مكه و نواحى حجاز، حكومت واحدى نبود و تشكيلات سياسى أعراب، به قبيله و طايفه محدود مى‏شد. به همين دليل، نمى‏توان حاكم نام دارى را پيش از تشكيل حكومت اسلامى در مدينة الرسول، معرفى كرد. زمامداران ياد شده، همگى پس از هجرت پيامبر (ص)، زمام امور را بر عهده گرفتند.

روابط پيامبر اسلام (ص) با امير المؤمنين، على (ع)

ميان پيامبر اكرم (ص) و امام على (ع) از آغاز تا پايان زندگى آن دو بزرگوار، روابط ويژه‏اى برقرار بود كه در اين‏جا به نمونه‏هايى از آن اشاره مى‏كنيم:

پس از وفات عبدالمطلب، قيمومت حضرت محمد(ص) به عمويش ابوطالب واگذار گرديد. ابوطالب و همسرش، فاطمه بنت اسد، حضرت محمد(ص) را، كه از كودكى به ترتيب، پدر، مادر و جد خويش را از دست داده بود، در سن هشت سالگى به خانه خويش آورده و از او به سان فرزندانشان، بلكه بهتر از آنان، نگه‏دارى نمودند. محبّت و مهربانى با حضرت محمد(ص) تا پايان عمر آن دو ادامه داشت. هنگامى كه حضرت محمد(ص) با حضرت خديجه(س) ازدواج كرد، زندگى مستقل و مشتركى ر اآغاز نمود؛ اما پيوند او با ابوطالب و همسرش، فاطمه بنت اسد و فرزندانشان هرگز قطع نگشت.

در سن سى سالگى حضرت محمد (ص)، آخرين فرزند ابوطالب به دنيا آمد. و ابوطالب وى را «على» نام نهاد. تولد على، در خانه كعبه، رويدادى معجزه آسا و بى‏سابقه بود. حضرت محمد (ص) از على، در سنين نوزادى مراقبت مى‏كرد، به‏هنگام خواب، گهواره‏اش را حركت مى‏داد، شير در كامش مى‏ريخت و در برخى مواقع بدنش را مى‏شست و او را در آغوش مى‏گرفت. و به اين صورت، از آغاز زندگى، او را با ألطاف و مهربانى‏هاى خويش آشنا كرد.

هنگامى كه در مكه خشكسالى و قحطى به وجود آمد و تحمل هزينه زندگى عائله ابوطالب بر وى دشوار شد، حضرت محمد(ص) از او خواست تا على را به خانه خويش برد و به اتفاق خديجه از او نگه‏دارى كند. از آن زمان به بعد، هميشه على به‏همراه حضرت محمد(ص) بود. در خانه، در سفر و در هر جايى كه او بود، على نيز بود.

آن حضرت، در هر سال، حدود يك ماه در غار حرا به عبادت و نيايش مى‏پرداخت. رابط بين آن حضرت و خديجه، على بود و بسا تنها انيس او در آن غار نيز على بود و بس. حضرت محمد(ص) در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شد. نخستين زنى كه به وى ايمان آورد، خديجه و نخستين مردى كه ايمان آورد، على (ع) بود. بيشتر اوقات، اين سه نفر در كنار كعبه، به عبادت و خواندن نماز جمعى مى‏پرداختند كه براى ديگران شگفت‏انگيز بود. هنگامى كه حضرت محمد (ص) از جانب خدا با پيام «وَ اَنْذِرْ عَشيرَتَك الاقرَبينَ»(2) مأموريت يافت كه طايفه و عشيره خويش را پيش از ديگران ارشاد نمايد و آنان را به اسلام دعوت كند، هيچ كس دعوت آن حضرت را لبيك نگفته و حتى برخى از آنان سخنان ايشان را به استهزا گرفتند. در آن جمع، تنها على(ع) دعوت اسلام و پيامبر (ص) را پذيرفت. پيامبر اكرم (ص) دست على (ع) را گرفت و فرمود: «اِنَّ هذا اَخى و وَصيّى وَ خَليفَتى؛(3) اين، برادر، وصى و خليفه من است.».

از اين زمان، كه جز خديجه (س) و على (ع) كسى به پيامبر (ص) ايمان نياورد، على(ع) به عنوان وصى و خليفه آن حضرت معرفى مى‏شد. اين مسئله، يك أمر عاطفى نيست، بلكه فرمان الهى است كه از طريق پيامبر خدا ابلاغ گرديد. از اين تاريخ، مسؤوليت على (ع) نسبت به اسلام و پيامبر خدا (ص) سنگين‏تر شده و احساس وظيفه بيشترى مى‏كرد. هر چه از عمرش مى‏گذشت و دوران نوجوانى را پشت سر مى‏گذارد و به مرحله جوانى مى‏رسيد، عشق و علاقه او به پيامبر اكرم(ص) افزون‏تر شده و دفاعش از محمد (ص) جدى‏تر و شديدتر مى‏گرديد.

اوج ايثارگرى‏هاى على (ع) براى پيامبر اكرم (ص)، در مكه معظمه، در ليلةالمبيت است، هنگامى كه سران قريش پس از مشورت‏هاى بسيار، در دارالنّدوه، به اين نتيجه رسيدند كه چهل نفر از طوايف وقبايل گوناگون مكه، شبانه به خانه پيامبر اكرم (ص) هجوم آورده و او را با شمشيرهاى خويش قطعه قطعه كنند و براى هميشه، صداى اسلام را خاموش كنند. پيامبر اكرم (ص) براى خنثى سازى نقشه آنان، شبانه از خانه خارج و به غار ثور پناهنده شد و على (ع) براى فريب دشمن، داوطلب شده و در بستر پيامبر (ص) خوابيد تا دشمنان از گريز پيامبر (ص) مطلع نشوند.

در اواخر شب، مأموران قريش با شمشيرهاى برهنه وارد اتاق پيامبر شده و به خيال خود، به طور گروهى، قصد حمله به آن حضرت را نمودند؛ ناگهان على (ع) از بستر پيامبر (ص)، برخاست و با آنان به مشاجره پرداخت. مهاجمان كه سراسر وجودشان را خشم فرا گرفته بود، على (ع) را رها كرده و براى يافتن پيامبر (ص) به راه افتادند تا شايد او را بيابند و به قتل رسانند. قرآن مجيد درباره فداكارى على(ع) در ليلة المبيت مى‏فرمايد: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرى نَفْسَه أبْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»(4).

و هنگامى كه پيامبر (ص) به مدينه مهاجرت فرمود، على (ع) مأموريت يافت كارهاى برزمين مانده پيامبر(ص) را در مكه سامان بخشد، بدهكارى‏هاى ايشان را بپردازد و خاندانش، از جمله دخترش، فاطمه زهرا (س) را از مكه به مدينه كوچ دهد.

در مدينة الرسول، كه نخستين پايه‏هاى حكومت اسلامى به دست تواناى پيامبر اكرم (ص) و مجاهدت‏هاى وصف‏ناپذير صحابه ومسلمانان صدر اسلام بنا نهاده شده بود، نقش على (ع) پس از حضرت محمد (ص) نقش حساس و تعيين كننده‏اى بود، به ويژه پس از آن‏كه على (ع) به دامادىِ پيامبر اكرم (ص) مفتخرشد و بانوى بانوان عالم، حضرت فاطمه زهرا (س) به همسرىِ آن حضرت در آمد.

دفاع على (ع) از پيامبر اسلام (ص) در جنگ‏ها و غزوات آن حضرت و مبارزه با دشمنان كينه توز اسلام، حقيقت انكار ناپذيرى است كه در تاريخ شيعه و اهل سنّت ثبت و درج گرديده است.

رشادت‏هاى على (ع) در جنگ‏هاى بدر، احد، خندق، خيبر، حنين و ساير غزوات و سريه‏ها، اسلام را بيمه نمود و از گزند مشركان و بدخواهان رهايى بخشيد. اين گونه فداكارى و رشادت‏ها در اعتلاى پرچم اسلام و برپايىِ نظام توحيدىِ اسلامى، علاقه متقابل پيامبر (ص) و على (ع) را دو چندان مى‏كرد. تعابيرى كه از آن حضرت درباره على (ع) نقل شده است، گوياى شخصيت و قرب على (ع) به خدا و رسول خدا (ص) است. به عنوان نمونه، در جنگ خندق (احزاب) هنگامى كه على(ع) براى مبارزه، در برابر عمرو بن عبدود قرار گرفت، پيامبر اكرم (ص) فرمود:

بَرَزَ الْايمانُ كُلُّهُ اِلىَ الشِّركِ كُلِّه‏(5)؛ تمام ايمان در برابر تمام شرك به مبارزه برخاسته است.

پس از آن كه على(ع) با پيروزى و كشتن دشمن خيره سر، از ميدان نبرد بيرون آمد و صداى تكبير مسلمانان فضاى مدينه را معطر ساخت، پيامبر اكرم(ص) درباره على(ع) فرمود:

ضَرْبَةُ عَلىٍ‏ّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَيْن؛(6)ارزش شمشيرى كه على در روز خندق بر دشمن فرود آورد، از عبادت جهانيان بيشتر است.

سرانجام در سال دهم هجرى، پس از پايان يافتن مراسم فريضه حج و باز گشت حجاج به شهرهاى خويش، پيامبر اكرم (ص) پيش از رسيدن به وطن، مأموريت يافت على(ع) را به عنوان جانشين و خليفه پس از خويش معرفى كند:

يا أيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ؛(7)

اى پيامبر! آنچه از پروردگارت (درباره ولايت على) به تو رسيده است، به مردم ابلاغ نما.

سپس در خطاب به پيامبر (ص)، آمده است:

وَاِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ؛(8)

اگر آن را انجام ندهى (على را به ولايت برنگزينى) رسالت خويش را به پايان نرسانده‏اى. و خداوند تو را از مردم (آنانى كه با ولايت على مخالفند) ايمن خواهد داشت.

به همين منظور، پيامبر اسلام در ميانه راه مكه و مدينه، در موضعى به نام «غديرخم» كه در سه ميلى «جحفه» قرار دارد، حاجيان و همراهان خويش را گرد آورده و با اين عبارت، على (ع) را به ولايت و جانشينى خويش معرفى كرد:

مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَليٌ مَوْلاهُ، اَللّهُمَ وَالِ مَنْ والاه وَعادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَه؛(9)

هر كس كه من مولاى او و أولى به نفس او هستم، اين على مولاى او و أولى به نفس او است. بار خدايا! دوست باش با هر كسى كه با على دوست باشد، و دشمن باش با هر كسى كه با او دشمن باشد! يارى كن كسى را كه او را يارى دهد و واگذار كسى را كه او را واگذارد!

به اين صورت، حضرت على (ع) به عنوان جانشين پيامبر (ص) معرفى شد و به دستور رسول خدا (ص) مردم مأمور شدند در خيمه حضرت على (ع) گرد آمده و اين منصب را به وى تبريك و تهنيت گويند. از ميان مردم، بيش از همه، عمربن خطاب در گفتن تبريك و تهنيت مبالغه مى‏كرد. او خطاب به آن حضرت گفت: «بَخٍّ بَخٍ‏لَكَ يا عَليّ! اَصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَمَوْلى‏ كَلِّ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ».(10)

پس از بازگشت به مدينه، چند ماهى نگذشته بود كه رحلت جانگداز پيامبر اسلام(ص) مسلمانان را در اندوهى بزرگ فرو برد و ابر سياه فقدان پيامبر (ص) بر سر مسلمانان سايه افكند. در هنگامى كه حضرت على (ع) با مساعدت برخى از خويشاوندان خود و بنا به سفارش پيامبر اكرم (ص) به كار غسل و كفن نمودن بدن مطهر آن حضرت سرگرم بود، برخى از صحابه در سقيفه بنى ساعده گرد آمده و درباره جانشينىِ پيامبر اكرم (ص) به رايزنى و مجادله پرداختند و سرانجام، ابوبكر بن ابى قحافه را به عنوان نخستين خليفه برگزيدند و حق على (ع) را كه از جانب پيامبر اكرم(ص) به آن تصريح شده بود، ناديده گرفتند. پيامبر اكرم (ص) در حيات با بركت خويش بارها اين موضوع را پيش بينى كرده و براى پيش‏گيرى از آن، به مردم درباره مقام و منزلت على (ع) آگاهى مى‏داد. روايت ذيل نمونه‏اى از سخنان پيامر اسلام(ص) درباره حضرت على (ع) است كه ابراهيم بن ابى محمود از امام رضا (ع) و ايشان از پدر و اجدادش نقل مى‏كند:

عَنْ عَليّ‏بْنِ الْحُسَيْنِ (ع) قالَ: قالَ رَسُولُ اللَّه صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ: يا عَلىّ أنْتَ الْمَظْلُومُ مِنْ بَعْدي، فَوَيْلٌ لِمَنْ ظَلَمَكَ وَاعْتَدى‏ عَلَيْكَ وَطُوبى‏ لِمَنْ تَبَعَكَ وَلَمْ يَخْتَرْ عَلَيْكَ...(11)؛

اما زين العابدين (ع) فرمود: پيامبر اكرم (ص) خطاب به امام على بن ابى‏طالب (ع) فرمود: اى على! پس از من تو مظلوم هستى. پس واى به حال كسى كه به تو ستم و تعدى نمايد و خوشا به حال كسى كه از تو پيروى كرده و عليه تو اختيار نكند.

اى على! تو پس از من مبارزه خواهى نمود. پس واى به حال كسى كه باتو نبرد كند و خوشا به حال كسى كه در ركاب تو بجنگد.

اى على! تو همانى كه به كلام من سخن مى‏گويى و با زبان من تكلّم مى‏كنى. پس واى به حال كسى كه كلام تو را رد كند و خوشا به حال كسى كه سخن تو را بپذيرد.

اى على! تو پس از من سرور اين امتى و پيشواى آنان و جانشين من در بين آنان هستى. كسى كه از تو جدا شود، روز قيامت از من جدا خواهد شد. كسى كه با تو باشد، روز قيامت با من خواهد بود.

اى على! تو نخستين ايمان آورنده به من و تصديق كننده‏ام هستى. و تو اولين كسى هستى كه در كارم به من كمك كردى و همراه من با دشمنم جنگيدى. و تو نخستين نمازگزار با من بودى در حالى كه مردم در آن هنگام در غفلت نادانى بودند.

اى على! تو اولين كسى هستى كه با من از زمين برانگيخته مى‏شوى و نخستين كسى كه با من از صراط مى‏گذرى. و خداى من، عزّوجلّ، به عزّتش سوگند ياد كرده است كه از صراط نمى‏گذرد مگر كسى كه برات ولايت تو و امامان از فرزندانت را داشته باشد. و تو نخستين فردى هستى كه بر حوض من (كوثر) وارد مى‏شو?